مطمئنم یه روزی میاد که وقتی یکی مثل الانه من،نصف شب هوس میکنه بدونه دستنبو چه بویی داره مانعی براش نباشه...یهویی واقعا دلم خواست چنین چیزی امکان داشت
متاسفانه آپشن ها الان در این حد بود که عکسشو سرچ کردم،فهمیدم چیه، حداقل دیگه فکر نمیکنم یه گله :D
میگمااااا میشه یه نفر به من بگه آمار بازدیدکنندگان پست ها تو بلاگ اسکای بر چه اساسه؟
غیر از بازدید از وب چطوری میشه پست رو دید که گاهی بازدیدکننده های پست های قبلی بیشتر از جدید ها اضافه میشن یا برعکس!
سر در نمیارم :/ لطفاً اگه میدونین منو از گیجی در بیارین!
وسط جمعی که همه چشمشون به دهن منه و شما در میای میپرسی مشکلی نداری اگه بمونیم؟
خب من اصلاً دوست ندارم!
من راحت نیستم!
من لباس مناسب ندارم!
من مسواک نیاوردم!
من حوصله ی سر و صدای بچه ندارم!
من هزارتا برنامه برای فردام چیدم که هرچند تلاش میکنی بهم نخورن ولی من وقتی از جایی که میخوام شروع نکنم همش حس میکنم یه جای کار میلنگه!
ولی انتظار بی جاییه که من اگه دوست نداشته باشم بگم نه!بریم! و برنامه ی چند نفرو فقط به خاطر خواست خودم تغییر بدم!
این میشه که میگم فرقی برام نداره و شب با لباس ناراحت،دندون مسواک نزده،درس نخونده زیر سر و صدای بچه ی صاحب خونه و نگران و دل چرکین از برنامه های فردا گاهی چرت میزنم و گاهی بیخواب میشم...
زمستون از نیمه گذشته، آسمون انگار تازه یادش افتاده که بباره
شاید مثل ماها لحظه های آخر ترسیده از تموم شدن فرصت...
پ.ن:حتی ولتناینو میشه تنهایی گذروند ولی این برف و هوارو نه :(((،چه وضعیه آخه؟!
سلام،سلام
فکر نمیکنم جوابی بگیرم ولی همین که بعد از مدت ها تصمیممو عملی کردم و این وبلاگ رو ساختم خوشحالم
اگر گذرتون افتاد به اینجا میتونین منو دلگرم کنین که غیر از خودم کسی دیگه هم هست...